عاشقان بی دل

وبلاگ فرهنگی , عاشقانه , ورزشی و...


عجب صبری خدا دارد

پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

بغض...

بغض هایم را نگه می دارم…!

بعضی وقتها سبک نشوم سنگین ترم!

یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

یادتون هست؟

کلاس چندم بود ؟

 

 

یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

دوستت دارم، ای کاش میدانستی

لمس کن کلماتی را
که برایت می نویسم
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست…
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد…
لمس کن نوشته هایی را
که لمس ناشدنیست و عریان…
که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد
لمس کن گونه هایم را
که خیس اشک است و پر شیار…
لمس کن لحظه هایم را…
تویی که می دانی من چگونه
عاشقت هستم٬
لمس کن این با تو نبودن ها را
لمس کن…
همیشه عاشقت میمانم
دوستت دارم ای بهترین بهانه ام
 

یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

فقط تو

دلــــــــــــ م را که مرور مے کنــــــــــــ م

تمـــــــــ ـام آن از آن توســــــــــــ ت

فقــــــــــــط نقــــ ـــــ ـــطه اے از آن خودم…….

روے آن نقــــ ــــ ــــطه هم

میخ میکوبــــــــــــ م

و قاب عکس تــــــــــــو را مے آویــــــــــــ زم

یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

قل هو الله احد

   

هیچکس نفهمید که خدا هم تنهاییش را فریاد میکشد ... قـــــــــــــــل

هــــــوالله احــــــــــد ...!!!

 

یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

خوشبختی چیست؟

 

خوشبختی "نگاه خداست"
دعایت می کنم:
که هرگز "خداوند"
نگاه از تو بر ندارد




شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

صدایت میکنم

 

صدا میكنم " تــــــــــــو " را...
این " جانی " كه میگویی


جانم را میگیرد...!

نزن این حرف ها را

دل من جنبه ندارد

موقعی كه نیستی....

دمار از روزگارم در می آورد

شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

به سلامتی مادر

مــــــادر تنها کسیه که میتونی براش ناز کنی سرش داد و بیداد راه بندازی، باهاش قهر کنی...!
اما با اینکه تو مقصر بودی بازم با یه بشقاب غذا با لبخند میاد و میگه: با من قهری با غذا که قهر نیستی ... !!!


شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

خدا قوت

گاهی فكر میكنم. . .


 
كار تو سخت تر از منه . . .
من یه دنیـــــــــــــــــــــا دوست دارم !
و تو زیر بار این همـــــــــــــــــــه عشـــــــــــق . . .
قـــــــــــــد خم نمیكنی !
... خدا قوت نفســـــــــــــــــــــم ....

شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

ساکت

 

چگونه تکه تکه های سهمم از تو را
کنار هم بگذارم؟
چگونه بسازمت؟

آدم هـــــــا... فـرامـوش نـــمیکــــنند ... !! ...
فــــــــقط ...
دیـــگر ســـــــــــــــــــــاکت میشـوند ...
هـمین....!

شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

نبودن

 

روزگار نبودنت را برایم دیکته می کند…
و نمره ی من باز صفر می شود …

هنوز نبودنت را یاد نگرفته ام ….!!!!

شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

عاشقترین تنهای دنیا

تويي عاشقترين تنهاي دنيا ............. منم خسته ترين مغموم دنيا
تويي صادقترين حرف رو لبها ............. منم غمگين ترين راز تو دلها
تويي زيبا طلوع صبح فردا ...............منم اينجا غروبي مثل شبها
تويي همچون قناري شاد و شيدا ...... منم مثل كلاغي رو درختا
تويي آشفته دل مغرور و رعنا............. منم همراز و همراه يه رويا
تويي عشق و محبت توي قلبها...........منم ديوونه مثل موج دريا
تويي تنها تويي ياد غريبها..................منم فرياد بي پايان غمها
تويي شاخه گل سرخ صدفها...............منم تنها شقايق توي صحرا
تويي آب زلال اشك چشمها................منم مرداب سرد توي دشتها
تويي عاشقترين تنهاي دنيا.................منم خسته ترين مغموم دنيا

شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

تشییع جنازه

 

از تـــشــییـــع جـــنـــازه مـــی آیـــم

 

 

 

 

 

 

 

دلـــــــم را

 

 

 

 

 

 

بـــا تــمـــام آرزوهـــایـــش

 

 

 

 

 

 

زنـــده بــــه گــــور کــــردم

 

 

 

دلتنگــی را...

 

 

چگونه تلفظ کنم تا درک کنی

 

 

چهار ستون بدنـم

...

زیر سنگینی اش

 

 

تا خورده است؟؟؟؟

 

شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

سکوت

سکـــــوت میکنم

 

 

بگذارحرفــــها آنقدر یکدیگر را بزننــــد ؛ تا بمیرنــــد ... !!!

شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

خسرو شکیبایی

یاد من باشد تنها هستم
دلم تنگ نیست
تنها منتظر بارانم
تا قطره هایش بهانه ایی باشند
برای نمناک بودن لحظه هایم
و اثباتی
بر بی گناهی چشمانم.....!

( زنده یاد خسرو شکیبایی )

چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

مسافرت


مردی با همسرش در خانه تماس گرفت و گفت :”عزیزم از من خواسته شده که با رییس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادا برویم” ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود. این فرصت خوبی است تا ارتقای شغلی را که منتظرش بودم بگیرم .لطفا لباسهای کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن. ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه بر خواهم داشت .راستی اون لباس راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بردار!!
زن با خودش فکر کرد که این مساله کمی غیر طبیعی است اما بخاطر این که نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد . هفته بعد مرد به خانه آمد. کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب و مرتب بود. همسرش به او خوش آمد گفت و پرسید که آیا او ماهی گرفته است یا نه؟؟
مرد گفت :بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا‘ چند تایی ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی گرفتیم. اما چرا اون لباس راحتی را که گفته بودم برایم نذاشته بودی؟؟
جواب زن خیلی جالب بود: زن جواب داد: لباس راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم.!!


نتیجه اخلاقی:هیچ وقت به زنها دروغ نگو

سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

دو درویش

دو درویش که مراحلی از سیر و سلوک را گذرانده بودند و از جایی به جای دیگر سفر می کردند، سر راه خود دختری را دیدند در کنار رودخانه ایستاده بود و تردید داشت از آن بگذرد. وقتی آن دو نزدیک رودخانه رسیدند دخترک از آن ها تقاضای کمک کرد. یکی از آنها بی درنگ دخترک رابرداشت و از رودخانه گذراند.
دخترک رفت و آن دو به راه خود ادامه دادند و مسافتی طولانی را پیمودند تا به مقصد رسیدند. در همین هنگام درویش دوم که ساعت ها سکوت کرده بود خطاب به همراه خود گفت:
«دوست عزیز! ما نباید به جنس لطیف نزدیک شویم. تماس با جنس لطیف برخلاف عقاید و مقررات مکتب ماست. در صورتی که تو دخترک را بغل کردی و از رودخانه عبور دادی.» درویش با خونسردی و با حالتی بی تفاوت جواب داد:
« من دخترک را همان جا رها کردم ولی تو هنوز به آن چسبیده ای و رهایش نمی کنی.»

سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

روزی روزگاری

روزی ملانصرالدین خطایی مرتکب میشود و او را نزد قاضی می برند تا مجازاتش را تعیین کند .
قاضی برایش حکم مرگ صادر می کند اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گوید اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت سواد خواندن و نوشتن بیاموزانی از مجازاتت درمی گذرم .
ملانصرالدین هم قبول می کند و ماموران حاکم رهایش می کنند .
عده ای به ملا می گویند مرد حسابی آخر تو چگونه می توانی به یک الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهی ؟
ملانصرالدین می فرماید : انشاءالله در این سه سال یا قاضی می میرد یا خرم .
نکته :
در یک جامعهء عقب مانده همه مشکلات با مرگ حل میشوند !!

 

سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

سهراب

 

 


نه تو می مانی و نه اندوه
 
 
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
 
 
 
به حباب نگران لب یک رود قسم،
 
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
 
 
غصه هم می گذرد،
 
 
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
 
 
لحظه ها عریانند.
 
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
 
سهراب

 

سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

من...

من نه عاشق بودم، و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من، من خودم بودم و یک حس غریب، که به صد عشق و هوس می ارزید، من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت، گر چه در حسرت گندم پوسید، من خودم بودم و هر پنجره ای، که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود، و خدا می داند، سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود، من نه عاشق بودم، و نه دلداده گیسوی بلند، و نه آلوده به افکار پلید، من به دنبال نگاهی بودم، که مرا از پس دیوانگی ام می فهمید، آرزویم این بود، دور اما چه قشنگ، تا روم تا در دروازه تور، تا شوم چیده به شفافی صبح، با خودم می گفتم، روشنی نزدیک است، تا دم پنجره ها راهی نیست، همه اش رویا بود، و خدا می داند، بی کسی از ته دلبستگی ام پیدا بود.....

سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

عشق

 عشق شاید تنها جایزه ی این روزگار نامهربان است که برای بردنش نیازی به پارتی نیست. برایش مهم نیست که تو شاهی یا گدا! مردی یا زن! هر چه که هستی، باش! فقط تنها شرطش این است که ارزش آن را بشناسی و حرمتش را نگه داری.

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری چهارم www.pichak.net كليك كنيد

 

دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

هرگز به آدم ها نخند...

 

 

به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند !
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و در کوچه ها جار می زند...
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان...
نخند که دنیا ارزشش را ندارد ...
آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند...بار می برند...بی خوابی می کشند...کهنه می پوشند...جار می زنند...سرما و گرما را تحمل می كنند...و گاهی خجالت هم می کشند ...خیلی ساده ... نخند دوست من!!!هرگز به آدم ها نخند

   خدا به این جسارت تو نمی خندد؛ اخم می کند

فقر،جنگ نرم،ماسال،بیکاری،گرانی،

 

دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

حرف دل

دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

خدا را نمیبینم

 

 


دانشجویی به استادش گفت:
 استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم.

 

 

 

 

 

  استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می بینی؟

 

 

 

 

 

 دانشجو پاسخ داد: نه استاد! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم.

 

 

 

 

 

 استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت: تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید!

 

 

 

 

 

شنبه 11 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

بدون شرح


اگه کسی بهت گفت دوستت دارم
آروم بغلش کن ، نازش کن ، سرشو بذار روی شونت و
یواش در گوشش بگو :
اونجایی که تو درس میخوندی ما مدیر مدرسه بودیم !

چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

قرآن و شیطان

آيا ميدانيد اگر در حال حمل قرآن باشيد


 
شیطان دچار درد شدید در سر میشود

و باز کردن قرآن ، شیطان را تجزیه می کند
 

و با خواندن قرآن ، به حالت غش فرو میرود..
 
 
 
 
 
و خواندن قرآن باعث در اغما رفتنش میشود؟؟؟؟ 
 
 
 

و آیا شما می دانید که هنگامی که می خواهید 

 این پیام را به دیگران ارسال کنید ،
 
 
 

شیطان سعی خواهد کرد تا شما را منصرف کند؟؟؟؟
 
 
 

فریب شیطان را نخور!!!!!
 
 
 
پس این حق را دارید که این پست رو کپی کنید 

و توی وب هاتون بذارید.....


التماس دعا
 

 

چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

چیزیم نیست

 

دارم سعی میکنم نشون بدم چیزیم نیست...

همه چی روبراهه...

من از هیچی ناراحت نیستم...

اما...

گاهی یه اتفاقایی میفته که نمیشه اینا رو گفت...

دلم واسه خودم گرفته...

خسته ام...

میدونم خیلی لوسم...

اما بخدا خسته ام...

 

جمعه 3 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

آخی

 

 

این روزها

اگر خون هم گریه کنی


عمق همدردی دیگران با تو


یک کلمه است :


" آخـــــــی "

 

جمعه 3 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

نذر

نذر کرده ام ... صد دور تسبیح ... اهدنا صراط المستقیم بخوانم ... شاید مرا که میبینی .. دیگر مسیرت را کج نکنی !

جمعه 3 شهريور 1391برچسب:,

  توسط امیر حسن سیمرغ  |
 

 



به وبلاگ من خوش آمدید
amirhasan.simorgh@yahoo.com


 

 

 شعر...
 گاهی....
 داستان
 آینده..
 زنان
 مداد رنگی.......
 تنهایی 2.........
 تنهایی.......
 فرق دختر بچه و پسر بچه
 بین الحرمین...

 

اسفند 1391
بهمن 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390

 

امیر حسن سیمرغ

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقان بی دل و آدرس amirhassan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





ترول
نگاه بارانی
با مزه
موزیک
محمد مرادی
www.angeel.blogfa.com
اشعار زیبایی ایرانی
شب های شیدایی
من وتو
زیر بارون
eshgh
شبهای بارانی
ارمین ورضایا
...تو نزدیکی
کافه باران
eshgh bazi
عشق پاک من و احمد جونم
فیلم ارزونی
استقلال سرور ایران و آسیا
همه چی این جا است
دوست دارم دروغه
پرستوی عشق
نسل سوخته
امیر طهماسبی
سرگرمي يك ........
ღ㋡ღZzAbOon DeRazIღ㋡ღ
من و تو
شخصی
تیم یعنی لیورپول
من الهام 19 سال دارم
دختران ایرانی
عاشقانه 1
مریم تنها
بی تو میمیرم
تنهاترین بغض تنهایی من
پرسپولیس
خرید پستی فیلم-بازی -انیمیشن- سریال و ...
takweb
ردیاب خودرو

 

حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا

 

RSS 2.0